مصاحبه کلاه استودیو با گروه راک آپ
نگاه احساسي به ملودي از طرف نوازندگاني غمگين و گوشه گير به همراه وکالي خراش دار و درد آلود و بعضا نا متعارف افق هاي حرکت ما بود . من مامور اين شدم براي اين آواي اعتراض آميز کلام بگذارم. از آن وقت تلاشم را براي سرايش ترانه اي متناسب با راک آغاز کردم .با توجه به. وضعيتي که من به عنوان يک کارمندزاده ي دانشجوي شهرستاني در پايتخت داشتم و شرايط هومن حساس که از سربازي آمده بود , يافتن مفاهيم کار سختي نبود من به زبان و شيوه ي بيان توجه خاص داشتم که هم ترانه از کاردرآمدو هم بيشتر نوعي غزل نو گراي بي تعهد به عروض که از بچه هاي پارک بروجرد آموخته بودم به کارمان آمد که فکر مي کنم اين به خاطر حضور تکرار در بلوز و راک و بودن اين ويزگي به شکل قافيه و گاها رديف در ساختار غزل مي باشد . با اين همه بايد بگويم همچنان که با هومن با صبري عيوب وار و خونسرد پيش مي رفتيم و احساساتمان را از درامي که در حال شکل گرفتن بود ثبت مي کرديم اما هميشه حضور ديگران را در کنار خود مسلم مي دانستيم.
به اين منظور با افراد زيادي که روزگار بر سر راهمان مي گذاشت اجرا هايي داشتيم . اما جمعيتمان از دو بالاتر نرفت
تا پاييز1383(يعني نه سال بعد ) که مصادف بود با بستن آخرين تراک و مشخص شدن تکليف مجموعه در يک حرکت جوان گرايانه ي محض بر خلاف انتظارها اقدام به وارد کردن سه نوازنده به گروه کرديم
مهرداد هزبري نزاد ( نوازنده ي گيتار الکتريک ) ,حامد حبيب پور ( نوازنده ي گيتار باس) و عليرضا کيانپور ( نوازنده ي درامز ) انتخاب و وارد تمرين هاي گروهي شديم . و نيز سحرعبدالملکيان ( بک وکال ) با ما شروع به فعاليت کرد. بي اين که بخواهم بگويم که به استعداد و خلاقيت اين بچه ها توجه ندارم بايد بگويم که معيار من و هومن براي انتخاب صرفا صميميت بود ما معتقديم که راهي را که نطفه اش با دوستي آغاز گرديد بايد اينگونه نيز ادامه و به پايان رسانيم .به شکل گروهي بزگتر در آمده است و دامنه های فعالیتمان گسترش پیدا کرده ( از جمله موسيقي چند نمايش که يکي از اين نمايش ها به نوعي معرفي گروه نيز هست) در راهمان با مشکلاتي هم براي محل تمرين و … رو برو هستيم که اميدوارم مرتفع شوند …آرزويمان براي ادامه اين است که با يک گروه امکان اجرا هاي جمعي در لحظه و شهودي تر را داشته باشم و يک روياي دور هم هست که ممکن است شما را به خنده بياندازد و آن اجرا هاي زنده ي زير زميني بي شماري است که توسط گروه هاي مختلف معترض حتي در بيابان هاي خيالم اجرا مي شود
آرش جواهری – بهار ۱۳۸۵
کلاه استوديو : از کجا و از چه زماني با موسيقي آشنا شديد و به ان فکر کرديد؟
هومن : اولين باري که فکر کردم من مي توانم يک اهنگ بسازم و خوشم امد , اولين باري بود که يک گيتار رو از نزديک ديدم .و به پدرم اصرار کردم که اون رو برام بخره . اون گيتاراز تنها چيز هايي بود که من به خاطرش کلي به پدرم اصرار کردم و فشار اوردم . حدودا 13 يا 14 سالم بود . يه چيز ديگه مطمئن هستم تو کار هاي ما تو آپ هم تاثير داشته آلبوم هاي راک قديمي بود که پدرم از خارج اورده بود.ارش : من در ابتدايي دوست داشتم در گروه سرود مدرسه باشم , اما چون صداي خاصي نداشتم قبولم نکردند. در راهنمايي رفتم و در گروه موسيقي مدرسه عضو شدم . اون موقع هم دوست داشتم يک آهنگ و شعر رو من بسازم . بعد يک تنبک خريديم و من تنبک مي زدم . صرفا به دليل مادي و اينکه در بروجرد , در آن زمان دسترسي به همه ساز ها ميسر نبود . کلا در انتخاب ساز , شرايط خيلي تاثير داشت . من آکارديون را دوست داشتم ام به خاطر قيمتش ساز دهني گرفتم . بعدا که به دانشگاه امدم ذهنيتم از نوع موسيقي تغيير کرد . شايد اين اشنايي من و هو من تو اون روز خاص بود که همه چيز رو متحول کرد . همون روز تو صحبت ها مون فهميدم که يک رابطه صميمانه و در کنارش , يک رابطه در باره موسيقي داره کل مي گيره که خيلي درست و به جاست.
هومن : اون روز آرش در مورد دسته بندي که از ادم ها تو ذهنش داشت حرف زد . اون موقع بود که ازش برام مهم شد .براي من اين مهم بود که آدم ها توي زندگي ارزش دارند و چيزي که شخصيت من رو شکل مي داد و دوستام هميشه به من مي گن , به همين علته . براي من ادم ها خيلي مهم هستند
کلاه استوديو : موسيقي به آشنايي شما وابسته است يا آشنايي شما به موسيقي؟
آرش : موسيقي به آشنايي مون وابسته است .ما هيچکدوم به عنوان يک نوازنده يا چنين چيزي جلو نيامده بوديم . از همان اول هم صحبت موسيقي شد ام دوستي اي که داشتيم به نظرم خيلي مهم تر بود
کلاه استوديو : چه شد که آهنگ هاي اپ شکل گرفت؟
هومن : وقتي با گيتار اشنا شدم کلي سر و کله مي زدم تا آهنگ هاي تلويزيون رو در بيارم وبزنم .اون موقع يادمه که موسيقي قدغن بود و اگر با گيتار تو خيابان مي ديدنت , دستگيرت مي کردن.در دبيرستان با يکي از دوست هايم کار مي کردم . او مي خواند و من هم سعي مي کردم فقط بزنم. هميشه دوست داشتم که من بزنم و يکي ديگر خواننده باشد. بعد ها در دانشگاه يک روز من گيتارم رو بردم کارگاه مجسمه سازي و اون جا براي آرش زدم و اولين جرقه ها بين ما زده شد
کلاه استوديو : از اين به بعد دقيق تر بگيد که چي شد ؟
آرش : وقتي اولين نواختن با هومن رو تجربه کردم به شدت احساس کردم که ما بايد خودمون يه شعر يا ترانه داشته باشيم تا کارمون شروع بشه . ما اهنگ “پونه ” رو که کار کس ديگه اي بود با هم زديم . يه جور ديگه شد . کساني که شنيدن خوششون اومد
هومن : ما باهم مي رفتيم کوه
آرش :ما با هم مي رفتيم کوه , اهنگ هاي اولمون تو کوه ساخته شدن و براي کوه بودن . بعد وضع کمي تغيير کرد . زندگي مستقل سخت تر شد و همين شد موضوع ترانه ها و کار هاي ما. در حقيقت موضوع کار هاي ما همين حوادث مقطعي است که در طول زمان تجربه مي کنيم .اون چيزي که اين چيز ها رو به هم ربط مي ده , عمر ماست . اتفاقاتي که ما تجربه کرديم گوياي واقعيت هايي هستند که براي خودمون و ادم هايي که مي شناسيم جدي و مهم هستند . چيزهايي مثل آسيب هاي اجتماعي
هومن: اون موقع ما زياد نتيجه کارمون رو نديده بوديم
آرش : ولي دوستاي نزديک خيلي استقبال کردند و وقتي هنوز دو تا قطعه آماده داشتيم از ما مي خواستند که همون دو تا رو پشت سر هم برا شون بزنيم
هومن : اره کساني که مي شنيدند خوششان مي امد
کلاه استوديو : در باره اجرا هاي زنده
آرش : در اول کار ادم هاي زيادي بودن که يه جوري نگاه خوبي به ما نداشتند . به خاطر همون زبان خاصي که داشتيم و به خاطر آواها و نعره هامون بعشي ها موج هاي منفي بدي مي دادن ومن حتي وقتي کسي از اون دور رد بشه و يهبا يه نگاه کوچيک حس منفي بده , متاثر مي شم .
هومن : اما من که قبلا هم گفتم , خيلي وقته که هر چي بشه مي تونم کارم رو ادامه بدم . يه بار جلوي 100 نفر ادم يک دفعه صدا کردنم و گفتن که ساز بزنم و از اون موقع به بعد ديگه هميشه راحت مي شينم و کار خودمو مي کنم.
کلاه استوديو :درباره شعر هايتان , درست است که در آنها مضمون خاص و ديگري را دنبال مي کنيد؟
آرش : براي من همه مفهوم ظاهري ترانه ها در مفهوم ضمني و حسي که پشت ترانه ها وجود داشته خلاصه مي شه . اون حس خستگي و افسردگي براي من يک مفهوم اصلي است و آن لفافه اي که اين مفهوم اصلي رو در برگرفته همون زبان شعر و اهنگ است .يعني خود ترانه و در کل اهنگ هاي ” آپ” يک مفهوم ظاهري رو نشون مي دن .خيلي وقت ها آدم ها از ترانه ها و اهنگ هامون برداشت مستقيم دارن ,مثلا متن ترانه رو بسط مي دن يا به همون داستان شاخ و برگ مي دن .ديدم که خيلي ها فقط با مفهوم ظاهري درگير مي شن , فقط همون هايي که الفاظ ادا مي کنن
کلاه استوديو: يعني اين مفهوم اصلي خاطره و تجربه زندگي شماست؟
آرش : اره شايد
کلاه استوديو: درباره موسيقي چه فکر مي کنيد؟
آرش : من يک تعريف کلي در باره هنر دارم که فکر مي کنم به راحتي بسط پذير هم هست .هنر رو يک رشته مي بينم . به نظرم يک کار حرفه اي ست که وظيفش برانگيختن احساسات ادم هاست . به نظرم کاري کار خوبه که ادم ها از اينکه مخاطبش قرار مي گيرن ممنون باشن به همين علت هم به صنايع ادبي علاقه زيادي دارم. به نظرم اين استفاده از کلمات هم در همين جهت شکل گرفته اند.اينها شبيه يا نزديک هستن به اون حس دوست داشتني که تو همه آدم ها هست . من دوست دارم وقتي کار کنم که کارم باعث لذت مخاطبم بشه
کلاه استوديو : يعني اينکه کار هايتان مهربان يا انسان دوستانه است؟ مثلا شعر هاي شما به طور کلي و در حقيقت غمگين هستند ولي ادم از شنيدن اين غم احساس هم دردي ميکنه و از اين همدردي احساس لذت مي کنه؟
هومن : شنيدم که مي گن کارهاي ما فضاي سياهي دارن . اين سياهي , همون تاثيري که آدمها ميگيرن است و براي من مهمه که اين تاثير به وجود مي ياد
ارش : فکر ميکنم زماني که لازم باشه که مخاطب اندوهگين بشه , هنر مند بايد اين کار رو بکنه . من هم مي خواستم اين طور ادامه بدم که وقتي هنرمند با توجه به روان و شناخت جنس روان شناختي مخاطبش به اين نتيجه رسيد که زشت , زيبا شده و ناهنجاري و شرايط نامناسب روحي ,ناخودآگاه اين رو تبديل به لذت مي کنه . ادم هايي که دردي رو کشيده باشن , اون رو خوب درک مي کنن. من مدام در خلوت شعر هام رو خوندم و حدس مي زدم که آدم هايي که اين شعر ها رو مي شنون چه فکري خواهند کرد يا چه حسي خواهند داشت
هومن : به نظرم خيلي مهمه که هنر مند چه مسيري رو طي کنه . هنر مند ها کساني هستند که هر چه مي بينند بيان مي کنند به هر حال همه هنرمند ها دانسته يا نادانسته در حال بيان کردن چيزي هستند , حالا اين مهم است که هنر مند چقدر به زاويه ديد پخته اي رسيده باشد, اين است که هنر مند ها را متمايز مي کند
کلاه استوديو: وضعيت ادم ها را روي کره زمين چگونه مي بينيد؟
آرش : مثل يه قابلمه ماکاروني
هومن : دنياي نا امنيه , حداقل براي بچه هايي که متولد مي شن
کلاه استوديو: در مورد انتشار کارهايتان چه برنامه اي داريد؟
آرش : اين اواخر بيشتر به اينترنت فکر کرده ايم
کلاه استوديو: در مورد موسيقي معمول روز , انچه همه گوش مي کنند چه نظري داريد؟
هومن :موسيقي که تو بازار هست بيشتر شبيه يک پس زمينه داره استفاده مي شه . براي تفريح , براي باحالا بودن . من با سليقه بازار پيش نرفتم و زياد اهنگ هايي که همه مي تونن گوش بدن , روم تاثير گذار نيست.
آرش : به هر حال من من کوشش ها رو براي خودشون محترم مي دونم ولي براي من جاذبه اي ندارن . گاهي از نظر ادبي به شعر هايي که تو اهنگ ها مي شنوم دقت مي کنم ام چون بيشتر روحيه ام اينطور است که دوست دارم برخلاف جهت آب شنا کنم براي همين زياد برايم مهم نيست . دوست ندارم جزو اکثريت باشم
کلاه استوديو: در مورد اجراهاي زنده هم برنامه اي داريد؟
هومن : ما اسپانسر داشتيم و شعر هايمان هم فرستاديم وزارت ارشاد .اما حاضر نيستيم چيزي رو قرباني کنيم به خاطر اينکه يه آلبوم بديم تو بازار
آرش : ما وقتي انتخاب کرديم اين راه رو , اين سبک رو , اساس فکرمون همين بود. به نظر من خوبي راک اينه که موسيقي است که دست کم يک مجالي هم براي انديشيدن توش وجود داره و اين ها با همون انديشه مايه مي گيرند.ما نمي تونيم قصدمون رو که تو شعر داشتيم و حسي رو که اون موقع داشتيم رو به خاطر اينکه کار هامون منتشر بشن تغيير بديم. اگر خودمون دوست داشته باشيم و لازم بشه همه چيز رو عوض مي کنيم ولي به گفته کسي وبه خاطر مجوز نه
کلاه استوديو: شما با ادم هاي زيادي کار کرده ايد مي شود خودتان از اين تجربه ها بگوييد؟
هومن : ما با نوازنده هاي مختلفي کار کرديم , هر کسي ملودي خودش رو روو اهنگ هامون زده و کار خودش رو کرده و اين باعث شده که ما خود به خود فضا ها و رنگ هاي مختلفي رو که مي تونستن وجود داشته باشن تجربه کنيم
کلاه استوديو: دوست دارم آرزوي تان را در زندگي و براي زندگي بدانم ؟
آرش : من الان همه خواسته ام اينه کا حرکتي که داره شکل پيدا مي کنه جواب بده و به نتيجه بشينه .براي دنيا : آرامش
هومن: دنيايي آروم با ادم هايي که راحت بتونن تفکرشون رو با هم در ميون بزارن و تو مسير رشد خودشون پيش برن
سه دقیقه از مصاحبه کلاه استودیو با گروه آپ بشنوید