یوتوپیا
واژه اتوپیا برای نخستینبار توسط تامس مور Thomas More، وزیر هانری هشتم پادشاه انگلستان استفاده شد. مور در سال 1515 میلادی کتابی با عنوان “یوتوپیا” به زبان لاتین نوشت که در نوع خود به شدت مطرح شد . مور در این نوشتار، شهری آرمانی را تصویر میکند که در آن همهچیز در جای خود بوده و هیچیک از معضلات جامعه بشری در آن راه ندارد. هر چند در آرمانشهر مور نیز بندگان ، جنگ ، نظام مردسالارانه و … حضوری اساسی و جدی دارند اما با این حال نظریات تامس مور در این کتاب نشان از روحیه رفورمیستی اندیشمندان زمانه اش دارد. این کتاب از دو بخش تشکیل شده است : بخش نخست تصویری نسبتا دقیق از جامعه انگلستان آن روزگار، نابسامانیها و قوانین آن مطرح میشود و در بخش دوم ایدههای اساسی مور درباره جامعه آرمانیاش بازگو شده است. نویسنده ویژگیهای بسیاری را به آرمانشهرش نسبت داده است که نفی مالکیت خصوصی، نفی هویت فردی، داشتن قوانین محدود، ساده و البته قاطع، سادگی در همه مظاهر زندگی و پرهیز از تنوعطلبی، بهرهمندی کامل از زیبایی طبیعت و زندگی بر پایه آن، جامعه مشارکتی ، تکیه بر تعلیم و تربیت همسان، نفی بیبندوباری جنسی، ترویج دینداری آزادانه و غیر اجباری، رویکرد عملی به علوم، کنترل افراد جامعه و محدودیت در رفتوآمد و نظارت بر شئون زندگی مردم، در هم تنیدگی زندگی خصوصی و عمومی افراد و….
یوتوپیا : هیچستان – ناکجا آباد-آرمانشهر- مدینه فاضله
کتاب یوتوپیای مور که از زبان رافایل (پیری خردمند، دنیادیده و ژنده پوش) شرح داده میشود، اگر چه قدیمترین نمونه به جای مانده و شناخته شده از ادبیات یوتوپیایی است، اما بی شک تاثیراتی جدی از کتاب جمهور افلاطون در باره ساختار شهری و شیوه حکومتی( آبرکسا) را بر خود حمل کرده است. مور در واقع فرزند دوران نوزایش و رفورماسیون اروپایی است. دورانی که نگاه به فلسفه و عقلانیت یونان باستان بعد از سالیان سال از سایه غفلت قرون وسطی سر بر آورده و دوباره مورد توجه اندیشمندان غربی قرار گرفت.نمونه های دیگر یوتوپیا را می توان در آتلانتیس نو اثر فرانسیس بیکن و سرزمین افتاب اثر تامس کامپنلا نیز مشاهده کرد. اتوپیا جهانی است آرمانی که معمولا بر پایه عمل به دانسته های بشری و تحقق نیکی و شادکامی شهروندانش استوار است. در ایران و البته در شرق نیز اندیشه آرمان شهری و نگاه امیدوارانه به جهان از زمان اشوزردشت و جامعه بر پایه گفتار نیک – پندارنیک – کردار نیک وجود داشته است و در دوران اسلامی این ابونصر فارابی بود که توانست تحت تاثیر کتاب جمهور افلاطون ، مجموعه ای را تحت عنوان «آرای اهل مدینه فاضله» ارایه دهد.
یوتوپیا در واقع شهری است بر پایه حکمت و نیکی . شهری سزاوار انسان کامل. شهری که بر ساخته روش تفکر انسان نو(New Man) است. شهری رویایی که امید فردای بهتر و انسانی برتر را در انسان زنده نگاه میدارد. انسان نو به آن صورت که شارل فوریه یا هانری د سن سیمون از آن یاد می کنند. انسانی سوسیالیست که زمین را نه برای بهره برداری های شخصی که برای سودرسانی همگانی بر میگزیند ؛ انسان عصر طلایی. یوتوپیای عملی و برنامه ریزی و تببین یک روش سیاسی اقتصادی و اجتماعی برای آگاهی بخشی توده ها و کمک به رهایی از نظام سرمایه داری صنعتی ، چیزی بود که مارکس آن را دنبال کرد. کارل مارکس اگر چه نگاهی تخیلی به انسان نداشت و به دنبال انسان نو و عصر طلایی رویایی نبود، اما به تحقق جامعه ای معتقد بود که در ان زمین متعلق به ساکنین زمین باشد و بهره برداری از زمین نه بر حسب تصاحب و بهرهبرداری های شخصی ،بلکه بر پایه مشارکت و کار مشترک اعضای جامعه باشد به طوری که هر کسی که کار میکند از مزایای کار خود بهره عادلانه برده و در جامعه و فرایند تولید حضوری واقعی و عاملانه داشته باشد.بدین ترتیب مارکس نه منتظر عصر طلایی می نشیند بلکه برای تحقق آن برنامه ریزی مستدل میکند و تحقق آن را پیش بینی میکند. در هر صورت ایده یوتوپیا به تدریج زمان به مفاهیمی جدی در تفکر و فلسفه مبدل شد و از این جمله اند : انسان اتوپیایی، زمان اتوپیایی، زیبایی اتوپیایی یا فضیلت و والایی اتوپیایی و …. واژه دیستوپیا نیز که به معنای ویرانشهر قابل ترجمه است مفهومی در مقابل یوتوپیا داشته و شاید بتوان آن را چیزی شبیه به شهر های امروزی ما دانست که در آن ها بی عدالتی، مالکیت خصوصی ، زیاده طلبی کالایی، فساد اداری و تمامی رذایل بشری به شکلی دامنه دار به عرف و ارزش مبدل شده اند.