خود اختهسازی خردهفرهنگی
این مطلب و نقد دلسوزانه با آگاهی به ویژگی تاسف برانگیز جامعهٔ هیپهاپ ایران نوشته شده است: دشمن انگاری دیگراندیشان و انکار واقعیت در جهت توجیه مصحلت های کوتهنظرانهٔ فردی یا گروهی. در واقع نویسنده نه امیدی دارد به این که مطلب منجر به تغییر در روش ها و منش های کنندگان فعلی گردد و نه ترسی از این که مطلب موجب نفرت و موضع گیری های بیشتر بر ضد او گردد. بدین ترتیب هر چند به موارد و مسالهٔ اصلی اشاره شده است اما تلاشی نشده تا به طور دقیق و موشکافانه به این معضلات پرداخته شود. علت این بی خیالی و نا امیدی به سادگی قابل توضیح است: نویسنده طی بیش از دو دهه فعالیت در زمینهٔ فرهنگ ِ ملتی که در دل آن زاده شده است، با عمق فاجعه و وسعت سیاهی های جامعه آشنا است.با این وجود حضور مستمر یک سوال، انتظار یا شاید یک آرزو در دل موجب میشود که از انتشار این مطلب نتوان صرف نظر کرد: در شرایط حاد کنونی که ظلم عریان و ظالم رسوا گشته است، در شرایطی که کارگر و کارمند بی هیچ ادعای آرمان خواهی دست به اقدامات اعتراضی و اعتصابات و … زده و تاوان ها پرداخته و خون ها داده و میدهند، چه چیز موجب میگردد که هنرمندان، جوانان و مدعیان آگاهی و آزاد آندیشی یا رندی و عیاری ، اینچنین بیعمل بر طبل ایگوهای بر افراشتهٔ خود بکوبند و خود، دستبند بی عملی بر دستان خود بندند؟!!!
کارن رشاد
تابستان ۱۴۰۰
« رپ ریشه در موسیقی اعتراضی سیاهان دارد.» یا « هیپ هاپ یک خرده فرهنگ اعتراضی است» اگر شما خود چنین جملاتی را به زبان نیاورده باشید احتمالا به نوعی یکی از آن ها را در مجلات، مقالات، کتب ، مصاحبهها یا گفتگوی های دوستانه خوانده یا شنیده اید. این گزاره ها چندان بی راه هم نیستند. هیپ هاپ به مثابهٔ یک خرده فرهنگِ زاییهٔ دهه های پایانی قرن بیستم و یکی از فرزندان خلف جهان یک قطبی، سنگ صبور جوانان عموما شهری است . زبانی گویا که از طرفی دغدغه ها، بازیگوشی ها و امیال آنان را منعکس میکند و از طرفی دیگر میل آنان به دگرگونی فردی یا اجتماعی را در قالب یک کالای فرهنگی یا یک سند تاریخی ارایه میدهد. قدرت اصلی هیپ هاپ در مردمی بودن آن است. هیپهاپ در سالم ترین حالت مدعی تخصص نیست ( البته اگر از برخی نمونه های نخبهنمایانه و سلبریتی سازانهٔ آن چشم پوشی کنیم). هیپ هاپ فریاد کوچههاست در گوش اتوبانها. یک بازار که تحت آن محصولاتی فرهنگی در بسته بندی های گوناگون ارایه و به مصرف میرسند. رپ گنگستا، گرافیتی و استایل نویسی، رپ اجتماعی، آگاه، اعتراضی، هنر خیابانی، پوستر چسبانی، رقص و توجه به قابلیت های فردی یا گروهی حول حرکات بدن و به تصویر کشیدن جریان موسیقی در فیگور انسانی. بسیاری هیپهاپ را یک جنبش قلمداد میکند، بدان معنا که برای آن قابلیت ایجاد تحرک و موج در سطح انبوه یا تودهای قایل هستند. در صورتی که ما نیز ب هیپهاپ را جنبش بدانیم باید آن را دارای چنین قابلیتی دانسته باشیمیا برای آن چنین جایگاهی متصور باشیم. هیپ هاپ علی رغم تمامی انتقاداتی که بر آن وارد است، پتانسیل مبارزه ایدیولوژیک را داراست. هیپ هاپ به واقع قابلیت مقابله با گفتمان غالب را در خود دارد. مخالفت با گفتمان حاکمیتی در هیپهاپ معترض به وضوح مشهود است. کافیاست که به صحنهٔ رپ یا گرافیتی ایرانی نگاه کنیم تا متوجه شویم که این مخالفت صریح را حتی در هیپهاپ گنگستا یا دیگر زمینههای سرگرمکنندهٔ هیپ هاپ نیز میتوان مشاهده کرد.( نگاه کنید به اشعار تتلو، زد بازی، سپهر خلسه و … که در تمامی آن ها با نوعی تقابل ضمنی ارزشهای خالق با ارزشهای حاکمیت مواجه خواهید شد: فاش گویی در باب ارتباط جنسی نا مشروع، خوشی و لذتجویی های زمینی که از نظر حاکمیت دینی در مقام گناه شایسته مجازات هستند و خیلی از اشارات کنایی به فساد حاکمیتی، اختلاف طبقاتی و … که همگی نشان از قابلیت های تقابلی هیپهاپ تحت یک دیکتاتوری تمامیت خواهی دینی دارند). با اینکه مضامین اعتراضی بسیاری در اغلب آثار هیپهاپ فارسی به چشم میخورد اما وقتی از رپ اجتماعی-اعتراضی سخن به میان میآید اغلب نام های دیگری به جز این افراد برای ما برجسته میشوند: برای نمونه یاس، سورنا، هیج کس، قاف، فدایی، بهرام و بسیارانی دیگر . آثار این افراد به طور معمول در ساحت نقد یا روایت شرایط اجتماعی و سیاسی معاصر تولید و عرضه میشود. اشاره به مقولاتی چون فساد دولتی، مخاطرات طبقاتی، فشارهای اقتصادی، تعرضات جنسی و جانی و بی شک موضوع بی عدالتی. در واقع آنچه در اشعار دستهٔ اول به مثابهٔ موضوع فرعی یا حاشیهای جریان دارد ، در متن اشعار دستهٔ دوم به مثابهٔ موضوع اصلی مطرح گشته و به آنها پرداخته میشود.
اما پرداختن به مضامین اجتماعی – سیاسی-که میتوانند در قالب مقالات و کتب و سخنرانی و نشست یاتجمعات پیگیری شوند – در قالب موسیقی رپ یا هنر خیابانی چه کارکردی میتواند داشته باشد؟ باید خاطر نشان کرد که میان هنر خیابانی و موسیقی رپ در این مورد تفاوت ها و مرز هایی وجود دارد مگر آنکه شاعر یا رپ کن به مثابهٔ یک کنش عمومی، اثر خود را در دل محیط عمومی به اجرا در آورد. با ذکر این مساله، اجازه میخواهم که دست کم در این مقاله بحث در بارهٔ هنر های خیابانی، بردک دانس و گرافیتی را به نفع پرداختن به موضوع اصلی کنار گذاشته و به طور خاص به مسالهٔ رپ و تاثیرات مثبت و منفی آن در جامعهٔ ملتهب ایران کنونی بپردازم.
موسیقی رپ اعتراضی/آگاه ایران، به عنوان یکی از زمینههای فاقد پشتیبانی و چه بساسرکوب شدهٔ تولیدات خرده فرهنگی در ایران معاصر، بر اثر جبر زمانه از این موهبت بر خوردار گشت که از جریان تجاری شدنِ تام و تمام دور مانده و بدین ترتیب فرصت یافت تا بیشتر به دغدغههای دگرگونی خواهانه در حوزهٔ متنی بپردازد.به زبانی دیگر ،کمتر دچار وابستگی های حاکمیتی و سازمانی ( دست کم در سطح آشکار) گشت. با این که خردهفرهنگ هیپهاپ در ایران به دلایل متعدد هنوز نتوانسته به طور مشخص از جهانبینی و بانک اطلاعاتی دقیق و حساب شدهای تغذیه کند، اما توانسته فهرستی کامل از سرفصلهای مخالفت و اعتراض را به نسل های جوان ارایه دهد. سرفصل هایی که به سادگی در اشعار فعالان رپ اعتراضی قابل مشاهده است. به طور کلی متن آثار این فعالان خردهفرهنگی گویای طیفی از مخالفتهای زبانی است و به همین علت ابزاری توانا برای همسان سازی و تجمیع اذهان در راستای تحقق خواست و مطالبات نسل جدید محسوب میشود. در این میان برخی از نمونههای جوان تر که خود را با رپ آگاه هم داستان دانستهاند، خواسته یا ناخواسته به دام شبکههایی رسانهای، تجاری یا مهندسی فرهنگ افتاده و تحت عناوینی چون حمایت مالی- اسپانسرشیپ یا فرهنگ سازی- تجاری سازی و همکاری فرهنگی-هنری راه خود را به سمت دالان های تو درتوی حاکمیتی-تجاری باز کرده اند و برخی از مخاطبان خود را نیز بدان سوی کشاندهاند. برخی نیز خود را نیازمند توجه آکادمیک دیده و به دعوت آکادمیسین ها یا جامعهٔ شبه روشنفکر ایرانی لبیک گفته یا آنان را به مثابهٔ راهنما و مرجع جهتگیری اجتماعی سیاسی وارد جریان کار خود کردهاند. به طور خلاصه، برکسی پوشیده نیست که رپ آگاه فارسی از جهات مختلف و با عناوین گوناگون در دل فعالیت های نسل جوان ریشه دوانده است: نشستهای فرهنگی، روشنفکری، دانشگاهی از یک سو، ایجاد تشکلهای کارآفرینانه با هدف تولید کالاهایی چون آلبوم، ویدیو کلیپ، پوشاک و نوشیدنی و ابزار و اصوات و خدمات حرفهای از سویی دیگر همگی مسیر هایی هستند که طی نزدیک به دو دهه با جسارت و میلی مثال زدنی و ستودنی مورد توجه قرار گرفتهاند. پیشرفت رپ فارسی تا به جایی بوده است که بار ها و بار ها با تلاش و خواست جهانی شدن رپ فارسی مواجه شدهایم. تلاشی که از نظر برخی با عقد قرارداد با شرکت های خارجی میسر میشود و از نظر برخی دیگر از طریق همکاری با فعالان این حوزه در دیگر نقاط جهان. ( باید خاطر نشان کرد که اغلب کسانی که از جهانی شدن رپ فارسی صحبت میکنند در واقع سودای جلب توجه شرکتهای غربی را مد نظر دارند ، گویی جهان از نظر این افراد به معنای چند شبکهٔ تولید سرگرمی فرهنگی در آمریکا و اروپا است و بس.) بدین ترتیب همکاری هایی با برخی شرکت های تولید صوت و تصویر یا برخی استودیو های ضبط و پخش و نامهای مشهور غربی، به مثابهٔ مدالهای افتخار بر دوش پیشقراولان جهانی سازی هیپهاپ فارسی نصب گشتهاند.
[در برخی بند های فصول چهارم و پنجم کتاب زیرزمین در بارهٔ نقاط ضعف و قدرت خردهفرهنگ هیپ هاپ صحبت شدهاست اما در این مقاله سعی دارم به موضوعی دیگر اشاره کنم. رپ به مثابهٔ اعتراض داخل گود جامعه و نه در محیط ایزولهٔ استودیو ها یا روی دورافتادهترین نیمکت پارکها.]
برای فهم مطلب باید توجه داشت که رپ همچون هر پدیدهٔ زبانی دیگر دارای دو ساحت یعنی «متن» و «زمینهٔ طرح» است. متن ادبی در رپ مجالی است برای نمایش قدرت، عمق و جهتگیری اندیشه یا دغدغهٔ کنندگان آن. چیزی که ما را قادر به تفکیک میان مضامین و موضوعات هر قطعه با قطعات دیگر ساخته یا این بهانه را به دستمان میدهد تا میان دغدغهها و خط فکری یک رپکن با رپ کنهای دیگر تمایز قایل شویم. از طرفی دیگر مسالهٔ سرنوشت ساز دیگری وجود دارد که در پس متن بر آن فرمان میراند: زمینه یا بستر فرهنگی. این بستر فرهنگی و ساحت نمایشگونهٔ پرسوناژها، پرده ها و کنشهای عینی است که تعیین کنندهٔ تاثیرات زبانی و کلامی میگردد.اگر زبان یا متن تعیین کنندهٔ موضوع باشد، بستر ارایه را میتوان نشانگر موضع دانست: موضع عملی. این که آیا رپ کن اعتراضی( آگاه!!) در یک بزنگاه اجتماعی که خیلی عظیمی از مردم برای اعتراض به قیمت نان به خیابان ها سرازیر میشوند، موضع خود را مشخص میکند یا منتظر و نظاره گر میماند تا صرفا به عنوان گزارشگری متاسف و متاثر شرح وقایع و خون ریزی ها را به مثابهٔ یک کالای فرهنگی یا یک سند تاریخی از آن خود کرده و ایگوی خود را بر آن مستقر سازد؟ ( نگاه شود به فردگرایی و فرصت طلبی در هیپهاپ- کتاب زیرزمین – فصل پنجم)
آیا اصولا کار رپکن همچون کار نوحهسرا، سر زدن به گور ها و ارایهٔ خدمات نوحه سرایی برای بازماندگان است؟ نوحهخوانی که روزی و هویتش وابسته به تعداد مردگان و مجوز های دفن در هر روز کاری است؟
به باور نویسنده تفکیک میان موضوع کلامی و موضع عملی، مشکلی است فراگیر در جامعهٔ هیپهاپ ایران که در تمامی این سالها نه تنها مرتفع نگشته بلکه کماکان رو به گسترش است. مشکلی که ریشه در ویژگی های خردهفرهنگی و فردگرایانهٔ هیپ هاپ دارد: اهمیت نمایش( اسپکتاکل) در سلسله مراتب و کارکترسازیِ نمایشی به جای روشمندی عملی و کنشمندی اجتماعی. در واقع رپ آگاه(!) فارسی اگر چه توانسته است به مثابهٔ یک کاتالیزور مطلوب در ترویج گفتمان ضد دیکتاتوری و توانبخشی به افکار شستشوداده شده توسط آموزش و پروش بیمار جمهوری اسلامی سهمی به سزا ایفا نماید اما نتوانسته الگوی عملی مناسب برای جامعهٔ مخاطب خود باشد. از نظر من بخشی از این مساله ثمرهٔ غربالگری های دقیق حاکمیتی است که طیب جریانات دههٔ اخیر از داخل و خارج اعمال گشت. ارعاب ، زندان، شکنجه و تهدید برخی فعالان کهنهکار به موازات پرورش و بارور سازی برخی تشکلها و چهرههای نمایشی، ایجاد بازو های نظارتی زیر نقاب حمایت و توانبخشی به خرده فرهنگ و خارج ساختن برخی چهرههای دغدغهمند در کنار ایجاد مهرههای کمخطر یا قابل کنترل و ساخت فضاهای کشت و غربالگری، موجب گشت تا بی آن که کسی متوجه باشد هیپهاپ معترض در ایران- در حالی که از منظر تکنیکی و ادبی / متنی رو به شکوفایی گذارد، به لحاظ بستر و زمینهٔ فرهنگی رو به زوال بنهد. بدین ترتیب با جامعهای خرده فرهنگی مواجه هستیم که در حالی که در کلام یا در داخل استودیوی بسته برای حاکمیت خط و نشان میکشد یا در حالی که تصویر تختی را برای هویت بخشی به خود مورد استفاده قرار میدهد، آشکارا یا در خفا خود را از هرگونه فعلیت و مسولیت اجتماعی- انقلابی و اعتراضی در ساحت واقعی مصون قلمداد کرده و رپ را در حد یک غرلند اقتصادی-اجتماعی داخل تاکسی یا یک برنامهٔ پر مخاطب سیاسی روی آنتن یکی از شبکه های رسانه ای تنزل میدهد. آنچه در هیپهاپ ایرانی- به تبعیت از نمونه های مصادرهشدهٔ خارجی- اهمیت یافته و بر تمامی جریان آن سیطره دارد، بازنمایی و وانمودگری است : موضوع کلام و نه موضع عمل. و این تمامی چیزی است که مطلوب حاکمیت است. محصور شدن صدا های مخالف در قالب کالا های مصرفی. دستهای مشت کرده که از روی ترس و بی خیالی یا از فرط فرصت طلبی جز برای نگه داشتن بند تنبان خودی ها به حرکت در نمیآیند. یک جامعهٔ خردهفرهنگی اخته، همچون غلامان حرمسرا: یک دوجین کبریت بی خطر: به قول خودشان مشتی« لب و دهن».
واضح است که هویتسازیهای خرده فرهنگی به شدت متاثر از نمایشهای زبانی و رفتاری است، نوعی ایفای نقش که در کوتاه مدت این توهم را ایجاد مینماید که تولید کننده یا مخاطب به مثابه چهرهٔ خردهفرهنگی به مسولیت خود در قبال معضلات طبقاتی و اقتصادی- سیاسی متعهد بوده و حتی از پس آن به خوبی بر آمده است. اما سوال اینجاست که اگر یک رپ کن قرار است گزارش گر یا مقاله نویس باشد، پس آن همه شاخ و شانه کشیدن و این همه تکرار مکررات از زبان کسی که تقریبا اطلاعات کافی از تاریخ و علوم انسانی ندارد به چه کار میآید به جز ایفای نقش تلهای برای به دام انداختن انرژی دگرگونی خواه یک نسل. نسلی که به جای شنیدن صدای فریاد طبقات هر دم محرومشونده در دل جامعه، با هدفون در گوشهایش سر میجنباند و غرق میشود. به راستی شاید کنندگان هیپهاپ ما با خالی گذاشتن صحنهٔ عمل انقلابی، نه تنها خود را بلکه مخاطبین خود را نیز به بیراهه کشانده اند.اگر حرف برای دگرگون کردن جامعه کافی بود، جامعه تا کنون دگرگون شده بود. نسل جوان را پیگیر حرفهای خود نکنیم بلکه راهی بیابیم تا این نسل ارتباطی میان حرف و عمل را پیدا کند. خلاقیت به معنای برسازی و ایجاد چیزی نوین، عرصهای عملی است.
برای اینکه صحبت بیش از این به درازا نکشد، تنها اشاره باید کرد که آنچه به عنوان فرهنگ سازی در عرصهٔ هیپهاپ فارسی مورد توجه قرار گرفته است غالبا حول محورهایی چون «هیپ هاپ و درآمد زایی»، «هیپ هاپ و جهانی شدن»، «هیپ هاپ و تلفیق»، «هیپهاپ و شاعرانگی» یا مسایلی از این دست بوده است. بسیاری از برنامهسازان، نویسندگان و رسانهپردازانی که تا به امروز در عرصهٔ هیپهاپ فعالیت کرده اند در بهترین حالت -اگر دست نشاندهٔ حاکمیت یا جناحی سیاسی نباشند- از احساس مسولیت و معرفت کافی برای نقد و مصحلت جویی برخوردار نبوده و نه تنها با دمیدن در کالبد توخالی فعالان و رپکنها آنان را هر دم از راه سالم دور تر ساخته اند بلکه ساز این خرده فرهنگ را ناکوک تر و اتحاد نیروها را غیر عملیتر کرده اند. همان کسان که هر گونه صدای منتفد را- همچون پدر معنویشان یعنی جمهوری اسلامی- مورد لعن و نفرین قرار میدهند. این است نسل اخته. برنامهسازی و رسانهپردازی رپ فارسی البته خود مقولهای است که نیاز به بحث فراوان دارد چرا که برنامهسازان و رسانه پردازان برای دیده شدن داخل خرده فرهنگ نیازمند جلب رضایت فعالان صاحب نام هستند و فعالان صاحب نام برای معرفی هر کس ابتدا باید از مجیزگویی و جانبداری ها ی کورکورانهٔ شخص مورد نظر اطمینان حاصل کنند. بدین ترتیب است که رپ آگاه، آگاهانه غرق میشود و غرق میکند.