مصاحبه کلاه استودیو با چَز بخورکِز

این ماه افتخار این را داریم که مصاحبه ای که با یکی از بزرگان گرافیتی لوس انجلس داشتیم رو منتشر کنیم: چز بوخورکز به پدر بزرگ گرافیتی لوس انجلس شهرت دارد.او خوشنویسی را با گرافیتی های چولو و همینطور عناصر چینی  ترکیب کرد.هنر چز ریشه در تصاویر و داستان های مکزیکی دارند و از طرفی با تصویرسازی گنگستر های دهه ۶۰ در لوس آنجلس هم بی ارتباط نیست. هنر او امروزه در آمریکا و دنیا شناخته شده است و تاثیرات او را در آثار هنرمندهای جوان دیگر نیز می توان پیدا کرد.

ChazBoroquez_2
کلاه استودیو: با سلام می شه برامون بگی چطورشد که شروع کردی به خلق کارهای خیابونی به سبک چلو؟ تو در دهه ۶۰  کارت رو شروع کردی . درسته؟ شروع کارت چطور بود ؟ در ابتدا یه سرگرمی بود یا یه کاره گانگستری ؟ یا اینکه کارت از فلسفه و نگاهی چپ گرا به دنیا نشات گرفته بود؟

چز: من در دهه ۵۰ در لس آنجلس بزرگ شدم یعنی زمانی که رنگ پوست و یا نژاد می تونست به کلی زندگی آدم رو تغییر بده. آپارتایت در امریکا پا گرفته بود و اکثریت ازان سفید پوستا بود. در اون زمان من جوونی مکزیکی آمریکایی بودم و سعی داشتم جای خودمو تو جامعه پیدا کنم

‎پدر و مادر بزرگم در شهر تیخوانا در مکزیک زندگی می کردن جایی که من وقتم رو در کنار پدر بزرگم تو مسیر مسابقات اسب دوانی می گذروندم چون پدر بزرگم مهندس بود علاوه بر اون ما باهم به دیدن گاوبازی هم می رفتیم چون میدان گاوبازی تیجوانا خیلی به خونشون نزدیک بود. در لس آنجلس هم همه چی حول هالیوود می گشت. ما شب ها به کلوپ های شبانه مثل کلوپ «ویسکی ای گوگو» برای دیدن اجرای جیمی هنریکس می رفتیم . خلاصه اگر چه به عنوان یک جوون علایق و ماجراجویی های زیادی داشتم ولی با این وجود باز احساس تنهایی می کردم. به دنبال چیزی بودم که تماما به من تعلق داشته باشه ولی نمی تونستم پیداش کنم

‎تو تابستون های داغ لس آنجلس به رودخونه کوچیکی که نزدیک محل زندگیم بود می رفتیم که تنی به آب بزنیم. – باید بگم که تمام رودخونه ها تو لس آنجلس پوشیده از بتن هستن و خبری از دار و درخت نیست – اونجا تونل هایی بودن که آب بارون رو از خیابون ها به این رودخونه می آوردن ودرست همونجا بود که من برای اولین بار گرافیتی های دهه ۵۰ رو که با دود شمع و نفت فندک نوشته شده بودن دیدم و باید بگم که یه جورایی عاشق حروف نویسی به اون سبک شدم و از اون روز به بعد من هم خواستم که گرافیتی بکشم چون اون کاری بود خاص و پنهایی که به من هویتی رو که به دنبالش بودم می داد

‎ فقط مکزیکی آمریکایی ها به سبک گانگستری که ما بهش « حروف چولو» می گقتیم گرافیتی می کشیدن. این جور گرافیتی که نسخه ای از انگلیسی قدیم بود و با حروف بزرگ و همیشه به رنگ سیاه نوشته می شد به دهه ۴۰ و دوران جنگ جهانی دوم برمی گرده. اولین کار من یه جمجمه بزرگ انسان بود که سال ۱۹۶۹ تو خیابون های لس آنجلس تگ زدم

‎تگ من در اون زمان برگرفته از علایقم بود . اون کلاه بزرگ و یقه خز دار از فیلم های شافت» و «سوپر فلای» که مضمون اصلیشون مسایل نژادی در آمریکای اون زمان بود می اومد و جمجمه انسان هم به یه جشن مکزیکی برمی گرده به نام «روزهای مردگان» .جشنی که ما برای بستگانمون که دیگه پیشمون نیستن می گیریم . در سنت های ما جمجمه اصلا تداعی کننده مرگ نیست بلکه نشانه ای از زندگی ای که در جریانه و این در فرهنگ ما خیلی مهمه. من روی تگ جمجمه ایم اسم«مرد خوش شانس» گ‌ذاشتم . امروزه خیلی از گانگسترها این تگ رو روی تنش تتو کردن و وقتی ازشون می پرسی چرا ؟ می گن که اگه یه زمانی تیر بخورن «مستر لاکی» (مرد خوش سانش) نجاتشون می ده. می تونم بگم که هزاران گانگستر این تتو رو دارن. من از اون زمان تا حالا گرافیتی کشیدم و خوب می تونم بگم که یکی از اولین ها و قدیمی ترین تگ زدن ها تو دنیا هستم

Chaz-Boroquez

کلاه استودیو: تو ی کشوری مثل ایران ما به ابزار حرفه ای و با کیفیت بالا مثل اسپری های مارک دار یا ماژیک و غیره دسترسی نداریم … فکر می کنی که کشیدن یه گرافیتی قوی مستلزم داشتن ابزار حرفه ای یه ؟ ولی زمانی تو کار می کردی اسپری های با کیفیت بالا یا سر های نازک اسپری وجود نداشت . این طور نیست؟

چز: یادم می آد که سال ۱۹۵۵ بود که اولین اسپری غیر صنعتی برای علاقه مندان کار با اسپریتولید شدو ما ماکت های پلاستیکی ماشین های امریکایی رو می خریدم و با این اسپری ها رنگشون می کردیم. سری بعدی اسپری ها که به نسب بزرگ تر هم بودن در دهه ۶۰ به بازار اومدن . این اسپریها برای اولین بار کشیدن گرافیتی روی تمامی دیوارهای لس آنجلس رو برای گنگ های خیابونی ممکن ساختن. یادم می یاد که یکی از اولین اسپری ها «کریلون» بود که کیفیت خیلی بدی داشت ، کم فشار بود و به خاطر کمی رنگ دونه اصلا پوششه خوبی نداشت . من اصلا باهاشون حال نمی کردم . وقتی با هاشون کار می کردم رنگ همین جوری از بازوم سرازیر می شد . اون وقت ها اسپری ها یه سر بیشتر نداشتن. به خاطر کیفیت بد اسپری ها تصمیم گرفتم به شیوه کاری تگر زن ها برگردم و با رنگ سیاه و یه قلموی ۲-۴ اینچی کار کنم. کار با سر قلمو رو دوست داشتم چون این حس رو بهم می داد که انگار داشتم با یه ماژیک نمدی مدرن یا قلم خطاطی کار می کردم . تو دهه ۶۰ ما نفت یا قیری که تو رودخونه لس آنجلس از زمین بیرون می زد رو توی یه قوطی می ریختیم و می گذاشتیم تو آفتاب که گرم بشه و بعد با یه تیکه چوب و قیر تر روی دیوار ها تگ می زدیم حتی همین الانم می شه بعضی از اون تگ های قدیمی رو روی دیوارها پیدا کرد چون قیر خیلی ماندگاره. حتی حالا هم من از اسپری استفاده نمی کنم و با قلمو توی خیابون ها تگ می زنم و یا روی بوم کار می کنم

کلاه استودیو: یه زمانی رسید که دیگه یه تگ زن و یا یه هنرمند ناشناس نبودی بلکه یه هنرمند شناخته شده شده بودی منظورم اینه که چطور «چز بخورکز »ی که الان هستی شدی؟

چز: وقتی من سال ۱۹۶۹ شروع به کشیدن گرافیتی کردم این کار بیشتر برام جنبه سرگرمی داشت . به طور همزان هم به مدرسه هنر «کواینارد« می رفتم. روزا آدم ها رو طراحی می کردم و اجسام سرامیکی می ساختم و شب ها می رفتم تگ زدن. اون زمان اصلا فکر نمی کردم گرافیتی هنر باشه و ۱۰ سال بعد بود که من اولین گرافیتیم رو روی بوم کشیدم. حتی تو ۳۰ سالگیم ۲ تا خونه خریدم و اجاره دادم که تو پیریم یه درآمدی داشته باشم تا اینکه بتونم هنوز گرافیتی بکشم چون کاملا مطمئن بودم که کار من هیچ بازاری نداره و می دونستم که هرگز نمی تونم از هنرم پول دربیارم و زندگیم رو بچرخونم ولی با این وجود می خواستم برای علاقه شخصیم و دلم نقاشی کنم . می تونم بگم کامپیوتر و اینترنت واقعا من رو نجات دادن . اولین کامپیوتر«اپل» سال ۱۹۸۶ به لس آنجلس اومد و جوون ها که تا اون زمان همه چیز رو در مورد تاریخ و سبک گرافیتی درنیویورک می دونستن شروع به جستجو در مورد سبک های دیگه (بخصوص ) سبک های قدیمی تر گرافیتی کرده و خوب من رو پیدا کردن

‎حرفه من به طور جدی سال ۱۹۹۴ شروع شد یعنی زمانی که موزه ملی مون موسسه « اسمیتونیان» به کارگاهم اومد و گفت که کارم رو برای مجموعه دایمیش می خواد . تو ۱۵ سال اخیر من و همسرم برای گذاشتن نمایشگاه و سخنرانی به کشورهای مختلفی مثل ژاپن،استرالیا نیوزیلند، ایتالیا، اسپانیا و مکزیک دعوت شدیم. من محصولات زیادی هم طراحی کردم مثل کفش« چز ونز»، کفش « کانورس» ، کفش « نایک»، لباس های «ایکس لارج» ، محصولات « دیزنی»و تعداد زیادی تتو . عشق واقعی من نقاشیه به همین خاطر تا الان ۴۰۰ نمایشگاه در گالری ها و موزه ها و مصاحبه زیادی در رادیو و تلویزیون و روزنامه ها داشتم
‎من اصلا فکر نمی کردم که یه روزی به خاطر گرافیتی هام معروف شم ، من فقط می خواستم که یک هنرمند باشم و کار هنریم رو دنبال کنم

‎کلاه استودیو: فکر می کنی که صحنه هنر خیابونی الان در کشورت و تو دنیا با اون قدیما خیلی متفاوته؟ اگه اینطوره ، می شه یه چند تا از این تفاوت ها رو که دوست داری و یا دوست نداری برامون نام ببری؟

چز: از اولین باری که من شروع به تگ زدن کردم تا حالا تغییرات زیادی در این عرصه اتفاق افتاده. اول پول دوم پول سوم پول!! گرافیتی ما در لس آنجلس در مورد جامعه مکزیکی آمریکاییمون بود و ما اسم دوستامون رو روی دیوار های محله های خودمون تگ می زدیم ما هیچ فقط تو محله های دیگه کار نمی زدیم و این بزرگ ترین تفاوت بین لس انجلس و نیویورک بود. امروزه به عنوان یه هنرمند گرافیتی کار می تونی از هنرت پول در بیاری . من هیچ وقت فکر نمی کردم که یه روزی با فروش کارام یه خونه بخرم . وقتی ۳۰ ساله بودم در صنعت سینما در هالیویود سخت کار کردم و ۲ تا خونه کوچیک خریدم برای اینکه زمان پیری یه درآمدی داشته باشم.هیچ وقت فکر نمی کردم که هنرمند موفقی بشم ولی با این حال باز گرافیتی می کشیدم . گرافیتی زندگیه من رو نجات داد . یه تغییر بزرگ دیگه اینه که امروزه از طریق ایمیل می تونیم با سراسر دنیا در ارتباط باشیم واز این طریق می تونیم تاریخ ها مون رو با هم به اشتراک بگذاریم که این واقعا عالی و شگفت آوره

ChazBoroquez_Graffiti_1

کلاه استودیو: می شه لطفا نظرت رو در مورد عرصه گرافیتی و هنر خیابونی تو دنیا امروز بگی؟

چز: من هنوزم قبول ندارم که هنر خیابونی یعنی گرافیتی. هنر خیابونی از گرافیتی می آد ولی گرافیتی نیست . گرافیتی کاریه غیر قانونیه و چیزی که تو سعی می کنی ازش محافظت کنی . گرافیتیه واقعی تو فضای بیرونه ، تو خیابون هاس! ولی اگه کسی بخواد بدونه گرافیتی در مورد چیه می تونم بگم که گرافیتی در مورد تاریخه، مرامه، هدفه و این شور و هیجان درونیه که ادم رو وادار می کنه که به داخل بیاریش توی گالری ها ، مجلات ، مصاحبه ها ویا تو اینترنت. برای این که بتونی بفهمی گرافیتی چیه باید درموردش صحبت کنی و باهاش ارتباط برقرار کنی. من از صحبت با هنرمندای خیابونی و شنیدن داستان هاشون لذت می برم ( ما با هم در همایش های هنری که در جاهای مختلف دنیا برگزار می شه نقاشی می کنیم) ولی خوب یه هنرمند خیابونی ترجیح می ده از خودش بگه و هیچ وقت با خطری مثل گنگ های لوس انجلسی یا مسایل قومی و نژادی مواجه نیست

کلاه استودیو: هنر خیابونی رو چطور می بینی؟ یه حرفه، یه جور سرگرمی ، یه وظیفه و تکلیف ، یه شیوه بیان یا یه چیزه دیگه؟
چز: به نظر من هنر خیابانی یه جور ضرورت بیان شخصیه مثل هنر اجرا. گاهی من این نیاز رو در خودم احساس می کنم که می خوام کاری در ابعاد بزرگ بکشم که شاید کوچیکترین تفکر سیاسیی پشتش نباشه و یا گاهی هم می تونه یه بیان لحظه ای و سریع مثل عبارت « پیروی کن» باشه. یه نکته جالب توجه اینه که برای اولین بار در تاریخ ، هنرمند ها از سراسر دنیا دعوت به حضور در جنبش جهانیه هنر خیابونی شدن که با هم تو خیابون ها نقاشی کنن و این واقعا فوق العادو باورنکردنیه.
‎ من به گردهمایی های هنریه زیادی دعوت می شم و با هنرمندای خوبه زیادی آشنا می شم ( کسایی که معمولا ۲۰ تا ۵۰ سال از من جوون ترن) و ما با هم نقاشی می کنیم که این برای من خیلی لذت بخشه . این به نظر من جنبه خوب هنر خیابونیه که ما هنرمند ها رو دور هم می آره
کلاه استودیو: ما می دونیم که با رنگ روغن روی بوم هم کار می کردی ولی اون کاری بود که در کنار کشیدن گرافیتی انجام می دادی… این معنی اش اینه که خلاقیتت دو جنبه مختلف با ایده ها و مرزبندی های مخصوص به خودش رو داشته؟ این خیلی جالبه … می شه لطفا از حال و هوای اون وقت هات برامون بگی و اینکه حالا هم هنوز همون حس ها رو داری؟

چز: از همون بچگی همیشه می دونستم می خوام یه هنرمند باشم ولی نمی دونستم وقتی بزرگ می شم دقیقا چه جور هنرمندی خواهم شد. وقتی که من با گرافیتی آشنا شدم در . همون لحظه فهمیدم که این راهیه که می خوام برای همیشه دنبال کنم . من به این دلیل شروع به کار روی بوم کردم چون می خواستم زمان بیشتری رو صرف کار روی دیوار بکنم. ایده نوشتن نام ها روی دیوار به حس پرنگی در دورنم تبدیل شده بود و من می خواستم تک تک خط ها رو در آرامش و به بهترین حالتی که می تونستم ، بکشم. من تو تک تک خط ها می خواستم غرور و قدرت دوستانم رو نشون بدم و خوب یه چنین ایده هایی زمان بر بود پس توی کارگاهم یه دیوار از بوم ساختم که بهم این امکان رو می داد که بتونم ساعت ها و یا حتی روزها روی این ایده هام کار کنم. این ها رسما اولین نقاشی ها من روی بوم بودن.حالا هم گاهی وقت ها یه سال تموم روی یه بوم کار می کنم باید انقدر روی یه بوم کار کنی که بتونی در نهایت به تصویر دلخواهت برسی و چیزه خارقالعاده ای که هست اینه که نقاشی مثل یه معلمه و تو مثل کسی می مونی که مدام راه های جدیدی رو پیش روت می بینی و اینطوری می تونی به شناخت بهتری از خودت و مفهوم هنر برسی. نقاشی برای من مثل یه استاده که به من این امکان رو می ده که صدای درونم رو به تصویر بکشم

کلاه استودیو: نظرت در مورد بامینگ و گرافیتی غیر قانونی چیه؟ فکر می کنی که گرافیتی باید قانونی باشه یا غیر قانونی؟ یا اصلا فرقی نداره؟

چز: گرافیتی واقعی اونیه که تو خیابوناس. من فکر نمی کنم کسی بتونه خودشو گرافیتی کار بدونه مگر این که حداقل ۱۰ سال گرافیتی کشیده باشه . گرافیتی جرمه وبعضی وقت ها ی مجبوری که غیر قانونی باشی ولی حرف گرافیتی این چیزها نیست گرافیتی اینه که تو خودت چه حسی داری وقتی این کار رو می کنی . اینه که آیا می خوای یه قانون شکن باشی یا که یه هنرمند؟ اصلا مهم نیست که به نظزت قانون یعنی چی بلکه حرف گرافیتی اینه که کاری رو که می خوای بکنی و به سرانجام برسونیش. یه گرافیتی کار خوب کسیه که کارش رو به بهترین نحو ممکن انجام بده و کار خوبی از خودش به جا بگذاره. چالش اصلی گرافیتی در حال حاضر اینه

کلاه استودیو: آیا تو هم این تب نمایش گرافیتی در فضای گالری ها در عصر حاظر رو حس می کنی ؟ و این که هر گرافیتی کار جوونی به دنبال اینه که هرچی سریع تر موفق به نمایش کارهاش در گالری بشه؟

چز: من در گالری ها و موزه های زیادی در سراسر دنیا نمایشگاه گذاشتم و به نظرم این خیلی مهمه. گالری یه فروشگاه که تو اونجا کارتو در ازای پول می فروشی . ارزش اصلیه کار هنری تو پول نیست بلکه ارزش اصلیه کار تو اون وقتیه که مردم کار هنری تو رو باور می کنن ، ازش عکس می گیرن یا در صفحات نقد هنری چاپ می کنن و از این طریق مردم می تونن تو رو بهتر بشناسن . توی خیابون کسی تو رو نمی شناسه و می تونی سریع کارتو بکنی و بری ولی توی گالری کارت روی دیواره و در معرض دید مردم از سراسر دنیا و اگه نقاشی هات بد باشن اعتبار و شهرتت رو می تونی از دست بدی! گالری می تونه حرفه تو رو بسازه یا کاملا از بین ببره . اگه احساس می کنی که این سیستم با تو سازگار نیست ، خوب طبیعتا نمایش کار در گالری می تونه برات بد باشه و تو رو از هدفت دور کنه . اما باز این امکان برات وجود داره که کارت رو از طریق اینترنت مثلا در فیس بوک و یا اینستاگرم بازار یابی کنی

ALPHABETH-SOUP-Chaz

کلاه استودیو: نظرت در مورد موج جدید نقاشی دیواری چیه؟ منظورم اینه که قبلا نقاش های دیواری و گرافیتی کار ها دو گروه کاملا مجزا با روش کاری متفاوت و مخصوص به خود بودن هر چند که هر دو در فضای عمومی کار می کردن. در حالی که امروزه سعی می شه این دو را با هم تلفیق کنن و یکی بدونن. تو با این مساله مشکلی نداری؟آیا تو شهری رو دوست داری که روی در و دیوارش خبری از تگ و گرافیتی به جز کار چند تا گرافیتی کار معروف قدیمی نباشه و به جاش تمام شهر پر باشه از نقاشی دیواری های هنرمندای خیابونی جدید که در ابعاد بزرگ و به کمک امکانات مدرن مثل بالابر کشیده شدن وگالری ها و مجلات متعددی که کار چنین هنرمندانی رو به معرض نمایش می گذارن؟

چز: هیچ کس کنترلی رو بازار گرافیتی نداره. من کی ام که به یه هنرمند دیگه بگم که هنر رو چطور ببینه و یا درک کنه. هر هنرمندی حق داره که هر طور که می خواد نقاشی کنه تا زمانی که یه هنرمند کار می کنه برای من قابل احترامه. به نظرم گرافیتی و نقاشی دیواری دو مقوله و جنبش متفاوتند و تنها نقطه اشتراکشون اینه که هر دو روی دیوار های سطح شهر کشیده می شن . بعضی از نقاش های دیواری از بالابر استفاده می کنن و بعضی از گرافیتی کار بخصوص در سائوپائلو برزیل به وسیله نردبان انسانی یعنی با ایستادن روی شونه های هم روی دیوار ها تگ می زنن . به نظر من هر دوی این ها تا زمانی که بهترین کارشون رو روی دیوار ها بکشن، قانونی ان

کلاه استودیو: ایا به جنبش گرافیتی باور داری و اصلا فکر می کنی مهمه؟ فکر می کنی که هنوزم یه جنبش زیرزمینیه یاکه تبدیل شده به راهی برای رسیدن به پول و شهرت ، مطرح شدن در اخبار و مجلات، کشیدن نقاشی دیوار در ابعاد بزرگ و جواب ندان به ایمیل افرادی که تو فیس بوک طرفدارای کمتری دارن و غیره… خوب این مساله خیلی گیج کننده ایه … به همین خاطر دوست داریم نظرت رو در این مورد بدونیم
چز: این سوال از همه سختره! تو باید کاری رو بکنی که فقط و فقط برای خودت مهمه !! باید با خودت رو راست باشی و کار خوب تولید کنی . هیچ کس احتمالا الان من رو نمی شناخت اگه که من صفحه فیس بوکم رو نداشتم و یا کی می تونست از پیشینه کارم خبردار بشه اگه کامپوتری در کار نبود؟ در اون صورت برای هیچ کس مهم نبود که من یه کار بد یا نا تموم از خودم به جا بگذارم . جنبش جدید گرافیتی یه حرکت جهانیه ؛ ۴۰ سال پیش گرافیتی فقط به محله کوچکی که من توش زندگی می کردم خلاصه می شد . من گرافیتی حال حاضر رو بیشتر دوست دارم . امروزه دنیا برای گرافیتی کارای جوون فضای خیلی سردر گم کننده ای شده ولی این دنیای جدید فرصت های جهانی رو در اختیار ادم می گذاره، فرصتی که من هرگز در گذشته نداشتم

کلاه استودیو: آخرین سوال… چیزی از ایران می دونی ؟ تصوری از ایران تو ذهنت داری ؟ یا هر چیز دیگه ای که به ایران مرتبط باشه؟

چز: من همیشه می خواستم که سفر کنم و دنیا رو ببینم و به همین خاطرم به خودم قول دادم که در ۳۰ سالگیم مثل ماژلان( کاوشگر امریکایی که برای نقشه برداری از سطح سیاره ونوس در سال ۱۹۸۹ به فضا فرستاده شد) تمام دنیا رو بگردم . یه هفته بعد از تولد ۳۰ سالگیم لس آنجلس رو به مقصد تاهیتی ترک کردم . در این سفر ۱۶ ماهه من ابتدا مناطق واقع در جنوب اقیانوس آرام رو دیدم و بعد به سمت شمال رفتم و آسیا رو دیدم و در آخر هم توی راه برگشت به لس انجلس اروپا رو دیدم. یکی از برنامه هامون تو این سفر این بود که با هواپیما از تایلند به نپال ، هندوستان ، پاکستان و بعد به تهران- ایران بریم. من واقعا مجذوب پادشاهان و قهرمانان ایران باستان و دانششون در زمان سقوط اروپا شدم. من خیلی دوست داشتم از موزه میراث ملی هم دیدن کنم ولی چون ما در دسامبر ۱۹۷۹ یعنی یه ماه بعد از گروگان گیری ها ی سفارت آمریکا به تهران رسیدیم اصلا وقت خوبی برای این کار نبود . کشور های ما به دلایل متفاوت راه های مختلفی رو رفتن ولی عشق به گرافیتی ، حروف نویسی و خطاطی هیچ حدو مرزی نمی شناسه . من هنوزم دوست دارم که به ایران سفر کنم و بیشتر در مورد فرهنگ زیبای ایران باستان بدونم . امروزه گرافیتی وسیله بهتری برای پیوستن کشور های جهان به هم شده که به نظر من راه خیلی بهتریه
کلاه استودیو : آیا حرف دیگه ای برای علاقه مندان جوان گرافیتی در ایران و افغانستان یا دیگر کشور های فارسی زبان دارید؟

چز: گرافیتی یه زبون جهانیه و قرن هاست که با ماست . قدرت گرافیتی اون چیزی نیست که من می کنم و یا کاری که جوون ها تو ایران و افقانستان می کنن بلکه قدرت گرافیتی فضای بین این دوئه. یعنی اون چیزی که ما با هم انجام می دیم قدرته؛
‎آگاهی از سبک و روش کار همدیگه باعث اتحاد ما توی این جنبش جهانی می شه و در واقع این جنبشه می سازه . توصیه من به گرافیتی کارای جوون ایرانی اینه که هویت اصلی شون رو درفرهنگ خودشون جستجو کنن و سعی نکن که از سبک گرافیتی کارای دهه ۸۰ نیویورک و یا سبک گانگستری لس آنجلس تقلید کنن ؛ باید سعی کنن که به سبکی کاملا ایرانی تو کارشون برسن . هر هنرمندی باید خودش باشه و در این صورته که می تونه بهترین و اصیل ترین کارها رو خلق کنه . گرافیتی در مورد کسب اجازه برای نقاشی کردن نیست بلکه گرافیتی در مورد پیدا کردن خود واقعیته

.‎ در آخر تشکر می کنم از این فرصتی که به من دادید تا بتونم با دوستان گرافیتی کار ایرانیم گپی بزنم

سایت هنر مند