ده سالگی کلاه استودیو
سایت کلاه استودیو این ماه ده ساله شد. تقریبا ده سال پیش نام و مراحل اولیه اماده سازی سایت انجام شد و در عرض کمتر از یک هفته سایت فعالیت خود را آغاز کرد.ایده انتشار سایت کلاه استودیو از همان ابتدا بر هنر مستقل بود.فضای بی سروسامان و غیر مستقل هنر های تجسمی ایران بود که ایده وجود این سایت را بر سر ما انداخت . امروزه هنر نه تنها از سیاست مستقل نیست بلکه مجاری مالی تجارت هنر نیز به سادگی هر هنر مند به ظاهر مستقل را دور می زنند و با چشم بر هم زدنی او را به صف هزاران مستعد خام شده فرامی خوانند.هنوز هم این گفته فرانک زاپا را تکرار می کنیم: بازار به دنبال تو می آید ولی تو باید به زیر زمین بر گردی!! هنرزیرزمینی نه به معنی هنر بدون مجوز بلکه به معنای هنری که به دنبال مجوز نیست و به فراسوی هر انچه بر چسب نیک و بد می خورد می اندیشد. کلاه استودیو به شکل رادیکالی معتقد است که هنرانسانی تنها با دوری گزینی از جریان های استوار است که مجال روشنگری می یابد.هنر حراجی ها و هنر آویزان در گالری ها صرفا مرحمی است بر زخم دیده شدن .غافل از اینکه کسی که در گالری اثری هنری را می بیند بی شک جزیی است از جریان سلطه جوی حاکم بر جوامع. جریان کاسبی و تجارت و تبلیغات.جریان کتاب ها و کاتالوگ ها و مجلات
آن روز ها که کلاه استودیو تاسیس شد بچه های بیست ساله ای بودیم که از سکوت اساتید هنر سرزمین خودمان خشمگین بودیم .صدایی در نمی امد مگر آنکه عملکردی شبیه به سوپاپ اطمینان را به خود گرفته باشد و کمتر دیده می شد (هر چند هنوز هم وضع به همان منوال است)که کسی به مقام و موقعیت خود پشت کند و به خاطر ملت یا هنر هم که شده چیزی را بگوید که باید.سایت های هم دوره ما هر یک به نوعی به جریانی وصل بودند یا وصل می شدند اما کلاه سعی داشت با همه بدنامی ها و دشمنی ها استقلال خود را حفظ کند .کاری که انجام شدنی بود هر چند پر دردسر
در ابتدای کار سعی کردیم تا صدایی باشیم برای هنر مندانی که منشی مستقل و جویا داشتند . ما بر اثر تصادف یا جستجو آن ها را در اطراف خودمان و یا در محیط های هنری مختلف پیدا می کردیم و در سایت معرفیشان می کردیم .انجام این کار در آن دوران به نسبت سخت بود.چون اینترنت و سایت آن هم سایتی مستقل از جریان های مالی و استوار سازمان ها برای هنر مندانی که ما در آن دوران می جستیم هم کمی بی اهمیت و دم دستی بود. نگاه ما به هنری بود که تیز و لبه دار باشد و نه صاف می نرم هنری که پاره کند و بدرد دنبال آثار یا افرادی بودیم که هنرشان باری از اعتراض را داشته باشه. نه صرفا اعتراض به وضع کشور خودمان .بلکه ما خودمان را جزیی از یک مبارزه جهانی می دانستیم و هنوز هم بر همین باوریم.سعی شد تا بخشی از فعالیت های گرافیتی در ایران را در این سایت به انتشار برسانیم و این بود آغاز راهی که مارا با خودمان نزدیک تر کرد. رفته رفته با شکل گیری گرافیتی و هنر شهری در ایران ما هم سعی کردیم تا جای ممکن اطلاعات کافی را برای دوست داران این هنر فراهم کنیم .پروژه های مختلفی را به اجرا در آوردیم و در این میان برخی از برنامه ها و پروژه هامان به علل گوناگون از جمله محدودیت های اجتماعی و گاه مالی به بن بست خورد .اما واقعا خوشحالیم چون میوه این حرکت مداوم تجربیاتی است که بدست آورده و می آوریم. به هر حال بعد از ده سال هنوز خودمان را سر پا می بینیم واین شبیه به یک رویاست. می دانیم که کسانی بوده اند که دورادور پشت ما بوده و یا در گوشه و کنار هنرمندانی هستند که با مطالب سایت ما موافقند و این برای ما افتخاری مهم بوده و هست
کسانی هم بوده و هستند که با وجود اینکه از ارزش و اعتبار کلاه استودیو آگاهند اما کبک وار راه می روند و به روی خودشان هم نمی آورند.مبادا قدرتشان زیر سوال برود یا مبانی فکری پوچشان از هم فروپاشد. این هم برای ما افتخاری است چون کلاه استودیو شبیه هیچ کس نمی شود.ما روی راه خودمان استواریم از روزی که عده ای رهگذر و خیابان گرد یا کارتن خواب را به عنوان مهمان ویژه به گالری کمال الدین بهزاد دعوت کردیم و فهمیدیم که اصولا درک این مردم از آن اساتید رادیو تلویزیونی و دانشگاهی به مراتب بیشتر است راه ما همین بوده و هست
آنجا که هنر پایان می یابد تجارت آغاز می شود . این یکی از اخرین نکاتی است که وضوح تجربه اش کردیم و باز می رسیم به حرف زاپا : بازار به دنبال تو می آید ولی تو باید به زیر زمین باز گردی
جنبش گرافیتی در ایران به هر حال راه خود را می رود و نمی شود از همه انتظار همسو بودن و درک ریشه ها را به شکلی همسان داشت .چرا که گرافیتی برای بعضی تفریح است .برای بعضی برچسبی است اجتماعی – برای برخی یک هنر و برای برخی راهی برای تجارت و دیده شدن و در همه دنیا سخت می شود کسانی را یافت که از هر وسیله دقیقا همان استفاده ای را ببرند که باید. سخت می شود کسی را یافت که آگاهانه گرافیتی را دنبال کند به خصوص در کشوری بسته مثل ایران . و از همین جهت نسل جوان در صورت نا اگاهی و برداشت های کوته بینانه طعمه ای می شود تا نه تنها حقیقت خود را از دست بدهد بلکه بازار مصرف جدیدی باشد برای ایده ای تحریف شده. به هر حال این نوع نگاه ماست که پشتوانه اش یک دهه تجربه مداوم روز و شب است داخل و خارج از ایران و می دانیم که نمی شود یک شبه برداشت های غلط یا نگاه های تجاری یا الگو برداری های رویایی را تغییر داد اما می توان آگاهی داد و خط فکری را مطرح کرد تا انکه استعداد دریافتش را دارد تاثیری بپذیرد و شاید همداستان شود. این نوع نگاه ما به داستان بوده و هست
می توانید به ده شماره مجله طوفان مغزی نگاهی بیاندازید
می توانید به برخی پروژه های انجام شده توسط کلاه استودیو نگاهی بیاندازید