مروری کوتاه بر تاریخ مجسمهسازی
کارَن رشاد ، کاوه توکلی
سراسر جهان مرئی جز خزانهای از صورتها و علائم نیست که تخیل انسان به هر یک جایی و مکانی می بخشد و نوعی چراگاه است که در آن به چرا می رود و باید آن را هضم کند و تغییر دهد. کلیه استعدادهای انسان باید تحت کنترل تخیل باشند ، تخیلی که همچنان معطوف به همه آنهاست .
“بودلر”
فرآیند آغاز و دگرگونی هنرهای تجسمی به مانند تمامی جنبههای زندگانی آدمی به عنوان موجودی اجتماعی، به اشکال و گونههای مختلفی تغییر و تحول یافته است. دورههایی هست که در آن جریانی هنری به طور کامل قطع گردیده و در دوره ای به ناگاه آغاز یافته است.
در این میان مجسمهسازی که هنری سه بعدی و مرتبط با فضا است در تمدن های باستان به شکل گسترده در زندگی اجتماعی آدمیان نقش داشته و علاوه بر زیبایی، کاربردهای گوناگونی را تجربه کرده است. گستردگی در به کارگیری مجسمه در میان اقوام و تمدنهای دوران باستان تا به حدی بوده که در میان یافتههای باستانی تعداد نامحدودی از آثار مجسمهسازان این دوران به چشم میخورد.
این هنر در تمدنهای باستان علاوه بر کاربردهای زیبایی و بیانگرانه ، کارکردی مذهبی و آئینی نیز یافته است.
مجسمه سازان از گذشته تا کنون از مواد مختلفی برای ساختن مجسمه استفاده میکردند، از جمله سنگ، فلز، گل، چوب , پلاستیک و…
در میان اقوام بدوی، مجسمهسازی جنبهی جادویی و بدین سبب نمادگرا یافته است. در دوران تمدن به جنبهها و شرایط متفاوتی از آفرینش هنری در مجسمهسازی برمیخوریم، بتها و شمایل های سومری با کارکرد آیینی، هنر وقایع نگار آشوری( که هدف آن نمایش عظمت پادشاهان بود)، توجه به جهان پس از مرگ در هنر مصر ، طلسم و بت در هنر اژهای ، افسانه پردازی و سمبولیسم بودایی در هند، نمادگرایی و عناصر جادویی در ماسکها و کنده کاریهای آفریقایی،انسان گرایی و ایده آلیسم یونانی و واقع گرایی دوران هلنی و به دنبال آن توصیف گرایی در هنر رومی از شاخصههای اصلی ادواری است که بر هنر و مجسمه سازی اقوام مختلف بشری گذشته است.
با گذار انسان یونانی از دوران باور اسطورهای به سوی شکلگیری مبانی منطق و فلسفهی اروپایی توسط جامعهی یونانی، هنر یونانیان بر منطقی ایدهآلگرا و ریاضیوار استوار میگردد.
با ظهور مسیحیت و تحکیم حاکمیت مذهبی، مجسمه سازی که تا قبل از آن با موضوعات اساطیری و شمایل نگاری خدایان یونان رواج داشت، ممنوع شد، زیرا : “کلام خداست که نباید به ساختن آنچه در آسمان یا روی زمین میبینی دست یازی.” اما انحراف از این حکم قاطع به حدی رسید که هنر نمادگرا مجاز دانسته شد و در قرن اول میلادی نمایشهایی از کبوتر ،ماهی ، لنگر ، چنگ ، ماهیگیر و چوپان به کار برده شد. با گذشت زمان کلیسا در رم ، رفته رفته سیاست خود را اصلاح کرد و ظرف چند قرن توجه حاکمیت مجددا به مجسمه سازی معطوف شده و آن رادر خدمت مذهب قرار داد.
در صدر مسیحیت مجسمه سازی روحی مذهبی داشت اما از سدۀ چهارم میلادی با زوال پیکرتراشی روبرو میشویم، چرا که مسیحیان به پیکرههای آزاد ایستاده بد گمان بودهاند و آن را به خدایان دروغین آیین روم نسبت می دادند و بدین ترتیب مجسمه سازی به صنایع دستی و کارهای کوچک تزئینی استحاله یافت.
درقرن پنجم میلادی مسیح نگاری آزاد شمارده و به کار گرفته شد. با اینهمه ، پیکرهسازی مسیحی در چندین دوره زمانی نزدیک به هم و مجزا با حادثهی پیکرهسوزیهای دولتی و فرقهای مواجه شد. در دورۀ رمانسک آشتی معماری و پیکرتراشی صورت گرفته و این هنر کاربردی تزئینی ومذهبی یافت. در دوران گوتیک استفاده از مجسمه سازی در معماری به پیشرفت قابل ملاحظه ای دست یافت. اما در دوران رنسانس با تولد مجدد فرهنگ و هنر و در نتیجه حیات جدید مجسمه سازی جدا از معماری و با شاخصه هایی چون انسانگرایی و واقعگرایی نوین بر اساس زیبایی، تناسبات و آناتومی مواجه میشویم. در هنر باروک که هنری است واقعگرا، خاصیت نمایشی بیش از هر چیز دیگر به چشم میخورد.
در دوران رنسانس با شیوع اندیشه فردگرایی و انسانگرایی زمینه برای بروز خلاقیتهای فردی گشوده شد و این پیشرفت به موازات تحولات اجتماعی و فرهنگی ادامه یافت. در قرن بیستم با ظهور مباحث جدید فلسفی و انتقادی و نگرش مجدد اندیشمندان به مفاهیمی چون آزادی، فرد ، اجتماع و خود « هنر» راه برای تجربه های بسیار متنوع هنرمندان هموار شد.
این حقیقتی است ( البته در صورت باور کردن بی قید و شرط آنچه در تاریخ مکتوب هنر آمده !) که با حضور “اوگوست رودن” پس از دوران رمانتیسیسم و توجه او به فضاهای پر و خالی و تاکید بر حالات و حرکات و جلوه های روانی که آشکارا ویژگی اکسپرسیو دارند، ابعاد جدیدتری از هنر مجسمهسازی مورد توجه قرار گرفت. آثار رودن بر مجسمه سازان سدهی بیستم تأثیر عمیقی گذاشت.در حقیقت پس از رودن توجه مجسمه ساز به موضوع و حالات درونی و شخصی جنبهی جدیتری یافت.
در سالهای پیش از جنگ جهانی دوم، فرمالیسم در قالب کوبیسم و کانستراکتیویسم و زیبایی شناسی علمی پیشرفت کرد و تأثیرات شگرفی بر کار هنرمندان گذاشت. استفاده از مواد جدید ومصالح صنعتی، استفاده از جوش و روشهای تکنولوژیک، اصلوب فلزگری نوین در دوران مدرن به طور کلی بر تمامی وجوه آفرینش هنری تأثیر گذار واقع شد.
مجسمه سازی ایران
اما پیشینهی مجسمهسازی در ایران به پنج هزار سال پیش برمیگردد. آثار مفرغی بدست آمده از لرستان آثاری سمبولیک، ملهم از طبیعت و کاربردی اند. حجاریهای ایران باستان دارای جنبه های مذهبی و وقایع نگار است و در آنها توجه خاصی به نقوش حیوانی شده. پیکرتراشی متأثر از هنر آشوری در دوران هخامنشی به نوعی دیگر و به گونهای ظریف با نگاهی ناتورالیستی با جنبهی مذهبی و وقایع نگار در ارتباط است. در دوران اشکانی هنر ایران با امتزاج دو هنر هلنی و هخامنشی و نیز واقع نمایی در چهره پردازی ادامه یافت. مجسمه سازی در دوران ساسانی خصوصیات هنر هخامنشی را حفظ می کند اما به طبیعت نزدیکتر میشود.
در سده اخیر ارتباطات مهمترین نقش را در احیای هنر مجسمهسازی ایران ایفا کرده است. در دوران معاصر آشنایی مجدد هنرمند ایرانی با هنر جهان و به خصوص هنر آکادمیک اروپا به مجسمهسازی ایرانیان جان دوباره بخشید.
بعد از کمالالملک هنرمندی چون ابوالحسن صدیقی که دانشآموختهی اروپا بود آغازگر مجسمهسازی حرفهای ایران شد و استادانی چون علی اکبر صنعتی و علی قهاری راه وی را پیش گرفتند. نوع بیان این دسته از هنرمندان به شیوه های نئوکلاسیسیسم، رئالیسم و نئورئالیسم محدود میشد.از سالهای 1320 نهضت نوینی در نقاشی و مجسمه سازی ایران به وجود آمد که هنرمندانی چون پرویز تناولی و ژازه طباطبایی با بهره گیری از راهکارهای هنر مدرن و استفاده از عناصر سنتی جامعه ایرانی سعی در احیای هویت ملی و ارتباط جهانی در مجسمه سازی ایران داشتند. مجسمه سازانی چون قدرت الله معماریان و بهمن محصص از مجسمه سازان پرکار دوران معاصر ایران به شمار می روند.
مجسمه سازان مدرن ایران با بهره گیری از جنبش های هنر مدرن جهان و استفاده از عناصردرونی شدهی بومی (در آثار پرویز تناولی و ژازه طباطبایی) و عناصر سمبولیک اسلامی (در آثار قدرت الله معماریان) و بیان حالات درونی (در آثار بهمن محصص) تجربه های گوناگونی را پیش گرفتند.
اما پیشینهی مجسمهسازی در ایران به پنج هزار سال پیش برمیگردد. آثار مفرغی بدست آمده از آثاری سمبولیک، ملهم از طبیعت و کاربردی اند. حجاریهای ایران باستان دارای جنبه های مذهبی و وقایع نگار است و در آنها توجه خاصی به نقوش حیوانی شده. پیکرتراشی متأثر از هنر آشوری در دوران هخامنشی به نوعی دیگر و به گونهای ظریف با نگاهی ناتورالیستی با جنبهی مذهبی و وقایع نگار در ارتباط است. در دوران اشکانی هنر ایران با امتزاج دو هنر هلنی و هخامنشی و نیز واقع نمایی در چهره پردازی ادامه یافت. مجسمه سازی در دوران ساسانی خصوصیات هنر هخامنشی را حفظ می کند اما به طبیعت نزدیکتر میشود.در سده اخیر ارتباطات مهمترین نقش را در احیای هنر مجسمهسازی ایران ایفا کرده است. در دوران معاصر آشنایی مجدد هنرمند ایرانی با هنر جهان و به خصوص هنر آکادمیک اروپا به مجسمهسازی ایرانیان جان دوباره بخشید.بعد از هنرمندی چون ابوالحسن صدیقی که دانشآموختهی اروپا بود آغازگر مجسمهسازی حرفهای ایران شد و استادانی چون علی و راه وی را پیش گرفتند. نوع بیان این دسته از هنرمندان به شیوه های و محدود میشد.از سالهای 1320 نهضت نوینی در نقاشی و مجسمه سازی ایران به وجود آمد که هنرمندانی چون و با بهره گیری از راهکارهای هنر مدرن و استفاده از عناصر سنتی جامعه ایرانی سعی در احیای هویت ملی و ارتباط جهانی در مجسمه سازی ایران داشتند. مجسمه سازانی چون و از مجسمه سازان پرکار دوران معاصر ایران به شمار می روند.مجسمه سازان مدرن ایران با بهره گیری از جنبش های هنر مدرن جهان و استفاده از (در آثار پرویز تناولی و ژازه طباطبایی) و (در آثار قدرت الله معماریان) و (در آثار بهمن محصص) تجربه های گوناگونی را پیش گرفتند.
اکنون به نظر می رسد پس از پشت سر گذاشتن این دوران و به پشتگرمی استادان ارزشمندی که برخی از آنان هم اکنون نیز در حال فعالیت هستند و به علاوه با توجه به گسترش ارتباطات و نیز ایجاد و افزایش ظرفیت آموزش دانشگاهی ِ هنرهای تجسمی در داخل کشور زمینه برای رشد و تجربههای جدیدتر فراهم شده است .و ما شاهد حضور مجسمه سازان نسل جدیدتر در نمایشگاههای جهانی بوده ایم، اما کماکان این سوال مطرح است که آیا در کنار این پیشرفت ها، زمینه های لازم برای نقادی این هنر و در نتیجه تداوم این پویش از طرف خود جامعه هنری و فرهنگی کشور پدید آمده است؟ و کدام جنبه از ارزش های آفرینش ، هنرمندان تجسمی و مجسمه ساز کشور را جذب خود می کند؟
منابع:
1-هنر و اجتماع – هربرت رید – ترجمه سروش حبیبی / انتشارات امیر کبیر 1352
2-تاریخ هنر، گامبریچ،ارنست هانس، ترجمه: رامین، علی، نشر نی، تهران، 1379
3-تاریخ عمومی هنرهای مصور، وزیری، علینقی، انتشارات هیرمند، تهران،1373، چاپ چهارم